خودگرایی (نوع ستیزی) یا دگرگرایی (نوع دوستی) در اسلام:
ارهاب در لغت به معنای تهدید و هراس انگیزی می‌باشد؛ و از ماده رَهْباً و رهبة و رَهَباً گرفته شده است، یعنی در او ترس و هراس ایجاد کرد. (و ترهب الراهب) یعنی خود را وقف عبادت در دیرش نمود؛ و (استرهبه) یعنی او را هراسانید؛ و (الراهب) به معنای مسیحی‌ای است که در دیرش مشغول عبادت و از دنیا کناره گرفته باشد، و جمع آن (الرهبان) است. [۶]
الرهبانیة، الرهبنة و الرهبون به معنای دوری گزینی از دنیا و لذایذ آن و گوشه‌گیری و انزوا از جامعه می‌باشد.

و ارهابی واژه‌ای جدید است که در فرهنگ لغت بکار نرفته، اما مصداق آن کسانی واقع شده که ترور و خشونت را علیه شهروندان بی‌گناه به راه می‌اندازد، و فرهنگستان واژه‌یابی عربی نیز آن را تأیید و تصویب کرده ‌است. [۷]

واژه‌ی ارهاب در قرآن کریم بکار نرفته اما ماده‌ی آن دوازده بار در قرآن تکرار شده که چهار بار آن راجع به ترس و پروا از خداوند است:

۱. در سوره اعراف آیه ۱۵۴ آمده: «وَفِی نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یرْهَبُونَ».
 (الواحی که در نوشته‌های آن سراسر هدایت و رحمت برای کسانی بود که از خدای خود می‌ترسیدند)

۲. در سوره‌ی نحل آیه ۵۱ آمده: «انما هو اله واحد فایای فارهبون»
 (... بلکه خدا معبود یگانه است و تنها از من بترسید و بس)

۳. در آیه‌ی ۴۰ سوره بقره آمده: و ایای فارهبون (تن‌ها از من بترسید)

۴. در آیه ۹۰ سوره‌ی انبیاء آمده: و یدعوننا رغباً و رهباً
 (و ما را به فریاد می‌خواندند (در حالی که به خشنودی خدا و نعمت بهشتش) امیدوار و از (خشمش) بیمناک بودند.)

و دوبار هم به معنای ترس از انسان آمده:

۱. در آیه‌ی ۱۳ سوره حشر می‌فرماید: لأنتم اشد رهبة فی صدورهم من الله.

 (هراس از شما در سینه‌های آنان (منافقین) بیش از هراس آنان از خدا است.)

۲. در آیه‌ی ۶۰ سوره انفال می‌فرماید: ترهبون به عدوالله و عدوکم.

 (تا بدان (آمادگی و ساز و برگ جنگی) دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.)

یعنی با طرح‌ریزی و آماده‌سازی نیرو و توان خود، زمینه را برای هراسانیدن دشمنان خویش فراهم کنید.

و یک بار هم به معنی آستین (الکم) درآیه‌ی ۳۲ سوره‌ی قصص آمده و می‌فرماید: و ضمم جناحک من الرهب.

 (... و دست‌هایت را از دهنه‌ی آستین (پیراهنت) به سوی خود (بیار و آن‌ها را) جمع کن.) [۸]

و همچنین چهار بار به معنای انزوا و کناره‌گرفتن از زندگی و لذایذ آن در آئین مسیحیت آن هم در آیات ۴۳ توبه، ۸۲ مائده، ۳۱ توبه، ۲۷ حدید، آمده است.

و ماده‌ی ارهاب در احادیث پیامبر نیز به‌‌ همان معانی مورد نظر در آیات مذکور آمده است، و ما در اینجا آیه‌ای را که از هراسانیدن دشمن سخن می‌راند بیشتر مورد بحث و کنکاش قرار خواهیم داد.

می‌فرماید: و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم و آخریم من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم.

 (برای (مبارزه با) آنان تا آنجا کی‌می‌توانید نیروی (مادی و معنوی) و اسبهای ورزیده آماده سازید، تا بدان دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید، و کسان دیگری جز آنان را نیز به هراس اندازید که ایشان را نمی‌شناسید و خدا آنان را می‌شناسد.) [۹]

این آیه در اثنای سخنانی نازل شد که موضوع آن جنگهای صورت گرفته میان رسول خدا و کسانی که جنگ بدر کبری و سایر جنگهای را علیه پیامبر به راه انداخته بودند و در راه نابودی پیامش فعالیت می‌کردند.

نظر به اینکه آیه‌های (۵۶ سوره انفال و ما بعد آن) راجع به مشرکانی که پیمان خویش را زیر پا نهادند، و از دلواپسیهای رسول خدا نسبت به خیانت و مخالفت آن‌ها با خدا، سخن می‌راند؛ و خداوند بعد از این ماجرا‌ها بود که به مسلمانان دستور داد تا با فعالیت‌ها و استراتژیهای گوناگون، توانمندیهای نظامی خود را جهت هراسانیدن دشمنان و پشتیبانانشان ارتقاء دهند، و همچنین تا مبادا ضعف مسلمانان راه را برای دشمنان جهت استثمارگری و جنگ و کشتار علیه مسلمانان هموار کند.

مفهوم این آیه‌ی شریفه آنست که اسلام جنگ را ذاتاً نمی‌پذیرد و جایی را برای آن در دعوت و حمایت از دعوت دینی [آنهم در موارد عارضی] برخواهد گزید.

و همچنین از این آیه استنباط می‌شود که هدف از ارتقای توانمندیهای نظامی، ایجاد ترس و هراس در دل دشمنان و نتیجتاً جلوگیری از وقوع جنگ است، تا بدینوسیله دشمنان از راه‌اندازی جنگ علیه مسلمانان خودداری نمایند و به همین خاطر است که سه آیه‌ی بعدی مستقیماً دعوت به صلح و آشتی می‌نمایند و می‌فرمایند:

و ان جنحوا للسم فاجنح ل‌ها و توکل علی الله انه هو السمیع العلیم، و إن یریدوا أن یخدعوک فان حسبک الله هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین و ألف بین قلوبهم لو أنفقت ما فی‌الارض جمیعاً ما ألفت بین قلوبهم و لکن الله ألف بینهم أنه عزیز حکیم.

 (اگر آنان به صلح گرایش نشان دادند، تو نیز بدان بگرای و بر خدا توکل نمای که او شنوای (گرفتار و) آگاه (از رفتار همگان) است.

و اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدا برای تو کافی است. او‌‌ همان کسی است که تو را با یاری خود و توسط مؤمنان تقویت و پشتیبانی کرد.

و (خدا) در میان آنان (عرب‌ها) الفت ایجاد نمود اگر همه‌ی آنچه در زمین است صرف می‌کردی نمی‌توانستی میان دل‌هایشان انس و الفت برقرار سازی، ولی خداوند می‌انشان انس و الفت انداخت چرا که او عزیز و حکیم است). [۱۰]

خداوند عالم در آیه‌ی فوق نفرموده: و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه لقتل العدو مطلقاً (تمام توان و نیروی خود را برای نابودی هر دشمنی که باشد آماده گردانید)؛ بلکه فرموده برای ایجاد هراس در دل دشمنان.

این آیه بعدی از استراتژی را به تصویر می‌کشد که امروزه ابرقدرت‌ها متوجه آن شده‌اند، و آنهم سلاح هسته‌ای است که دو ابرقدرت دارنده‌ی این اسلحه (آمریکا و شوری) سابق تنها به دلیل دارا بودن آن در نیمه‌ی دوم قرن بیستم از جنگ و درگیری با هم در امان مانده‌اند. این در حالی است که نیمه‌ی اول قرن بیستم شاهد دو جنگ جهانی بود، و همانگونه که معلوم همگان است این جنگ‌ها هزینه‌های کلان جانی –کشته‌شدن ده‌ها میلیون نفر- و مالی-صرف هزار‌ها میلیارددلار- را در بر داشت.

این آیات سه‌گانه استراتژی اسلام –که مبتنی بر مبانی ذیل است- را در جنگ بیان خواهند کرد:

۱. طرح‌ریزی فوق العاده، جهت تقویت نیروی روحی، معنوی، علمی، مادی، انسانی، اقتصادی، نظامی، صنعتی... و این طرح‌ریزی باید مبتنی بر بالا‌ترین توان ملی –چه به صورت فردی و چه گروهی و حکومتی- صورت گیرد.

۲. این طرح‌ریزی –که به تقویت توانمندی نظامی و می‌انجامد- هرگز برای تعدی و تجاوز و یا جنگ وخونریزی نیست؛ بلکه برای ایجاد رعب و هراس در دل دشمنان خدا و ملت می‌باشد که در کمین مسلمانان نشسته و برای آن‌ها نقشه‌های شومی می‌کشند؛ و همچنین برای حفاظت و حمایت از جامعه اسلامی و آزادسازی تمامی بشریت است.

۳. این طرح‌ریزی برای آنست که مسلمانان از جنگ و تجاوزگریهای کسانی که وسوسه‌ی سوءاستفاده از ضعف دیگران را در سر می‌پرورانند، جلوگیری نمایند.

حمایت از جامعه‌ی اسلامی تنها با نیرویی بازدارنده می‌تواند مثمر ثمر واقع شود؛ زیرا در غیر این صورت «تداعی علی‌ها الامم کما تتداعی الأکلة علی قصعت‌ها» [۱۱]

۴. در اسلام دَرِ صلح و آشتی همیشه باز است.

و إن جنحوا للسم فاجنح ل‌ها. (اگر آنان به صلح و آشتی گرایش نشان دارند، تو نیز بدان بگرای...)

در این آیه خداوند دستور داده که باتمام متقاضیان و داوطلبان صلح، هر چند در برقراری آن هم سوء نیت داشته باشند، پیمان صلح و آشتی ببندیم.

و إن یریدوا أن یخدعوک فان حسبک الله... (اگر بخواهند تو را فریب دهند، خدای برای تو کافی است.)

۵. این آیات بر این امر دلالت خواهند کرد، که در اسلام در روابط ملی و بین المللی اصل بر صلح و آشتی عادلانه است.

خداوند، حتی در صورتی که طرف مقابل از صلح هدفی نیرنگ‌آمیز را دنبال کند، همچنان دستور به انعقاد پیمان صلح داده است.

اگر صلح و آشتی یکی از مبانی اصلی و بزرگ در اسلام محسوب نمی‌شد، چگونه خداوند این همه بدان توجه می‌کرد؟ و چطور ممکن بود که دستور به بسترسازی برای ایجاد و یا انعقاد صلح، حتی در صورتی که طرف مقابل از آن نیتی سوء اراده کند. بدهد؟

اما صلحی که در آن به اسلام و مسلمانان و حقوق آن‌ها اهانت شود، مسلمانان [هرگز] نباید به مواد آن پایبند باشند.

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون إن کنتم مؤمنین.

 (و سست و زبون نشوید و غمگین و افسرده نگردید و شما بر‌تر هستید اگر که بر امتی مؤمن باشید.) [۱۲]

۶. تقویت جبهه‌ی داخلی و ترکیب و برپاداشتن آن بر مبنا و باور‌ها و برادری دینی و همچنین هماهنگی و تلاش برای برطرف کردن هرگونه رنگ و بوی جنگ و جدال میان اعضای امت و امت و هیئت حاکم خود.

۷. پایبندی به پیمانهای منعقده میان خود و دیگران، مادامیکه آن‌ها بدان پایبند باشند.

۸. اعتماد و توکل همیشگی بر خدا و حرکت بر اساس هدایت و راه مستقیم او آنگاه که همراه با قدرت و توان امت، قدرت و توان خدا نیز خواهد آمد؛ و این توکل و حمایت الهی از امت اسلامی و مصونیت آن را بدنبال خواهد داشت، واین مسئله (اتکاء بر خدا) رمز قوت و قدرت مادی و معنوی امت اسلامی می‌باشد.

۹. چون اسلام دین واقعی زندگی است، و با منهج و برنامه‌های دیگر زندگی روبه‌رو خواهد شد، و ذاتاً از قدرت و توان معنوی برخوردار است، لذا برای حفظ برنامه‌ی الهی خود و تثبیت آن ضروری است که از توان و نیروی بسیار قوی مادی نیز برخوردار باشد تا بتواند هویت خود و پیروانش را حفظ و زمینه‌ی آزادی دیگران را هموار نماید و شر نیروهای ستمکاران را که در راه آزادی مانع تراشی می‌نماید، سرکوب کند.

۱۰. از ربط دادن فرموده‌ی خداوند «و إن جنحوا للسلم فاجنح ل‌ها» با واو عاطفه به آیه‌ی قبلی «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه» برداشت می‌شود که ارتقای توانمندی نظامی تا چنان سطحی، دشمنان اسلام را به پذیرش ارتقای توانمندی نظامی تا چنان سطحی، دشمنان اسلام را به پذیرش صلح و آشتی-حتی اگر به صورت ظاهری هم باشد- وا می‌دارد؛ و آنگاه است که جنگ و خونریزی و هجومی علیه مسلمانان صورت نمی‌گیرد.

و امام رازی راجع به این ارتباط اشاره کرده و می‌گوید: «آنگاه که ابزار ترس و هراس دشمنان از جمله ارتقاء توانمندی نظامی و نمایش آن را بیان کرد، بعداً چنین بیان می‌دارد که در صورت تخویف، اگر دشمنان تمایلی نسبت به صلح نشان دادند و خواستار آن شدند، مسلمانان نیز باید صلح را بپذیرند.» [۱۳]

این آیات، هرگز با آیاتی که دستور به جنگ و کشتار می‌دهند مورد تعارض و تناقض قرار نمی‌گیرند، زیرا آیات اخیر خاص آن دسته از تجاوزگران و عهدشکنانی است که عهد و پیمانهای منعقده را زیر پا می‌گذارند و در کمین مسلمانان می‌نشینند؛ [در این صورت] تنها جنگ است که می‌تواند در مورد آن‌ها گزینه‌ای کارآمد باشد.

در فی ظلال القرآن آمده است: «در این آیات یکی از قواعد و اصول روابط خارجی میان نیروی نظامی مسلمانان و دیگر نیروهای نظامی به تصویر کشیده شده... و به صورت یکی از اصول بنیادی سیاست بین‌المللی اسلامی درآمده، این آیات امکان ایجاد نعقاد پیمان همزیستی میان اردوگاه‌های مختلف نظامی را فراهم می‌کنند، مادامیکه این پیمان‌ها نقض و پایمال نشوند، و هر دو طرف نسبت به آن‌ها احترام کامل قایل و درباره‌ی آن جدی باشند...» [۱۴]

امام رازی می‌گوید: «هرگاه کفار متوجه ارتقاء ابزار جنگی مسلمانان شدند، از روبه‌رو شدن با آنان دچار شک و هراس خواهند شد؛ و این خود منشأ آثار فراوان و بسیار ارزنده‌ای خواهد شد همانند اینکه:

۱. آن‌ها خیال ورود به جامعه اسلامی را برای جنگ افرزی، در سر نخواهند پروراند.

۲. هرگاه ترس و هراس آن شدت و حدّت پیدا کند، چه بسا خود را ملتزم به پرداخت جزیه نمایند. (دادن جزیه یعنی اعتراف به دولت اسلامی و مشارکت در دفاع از آن با پرداخت مالیات، همانگونه که مسلمانان با پرداخت مالیات خود را در آن سهیم می‌دانند.)

۳. چه بسا انگیزش برای ایمان آوردن آن‌ها باشد.

۴. واین خود باعث عدم همکاری آن‌ها با دشمنان جامعه‌ی اسلامی خواهد شد.

بعد از این خداوند می‌فرمایند: و آخرین من دونهم لا تعلمونهم الله یعلمهم.

 [ترجمه و آدرس آن قبلاً بیان شد.]

منظور آنست که توان نظامی خود را آنچنان افزایش دهیم که سبب ایجاد هراس در دل دشمنان شناخته شده و ناشناخته‌ی ما، مانند منافقین گردد.

اگر گفته شود: چطور ترس و هراسی را که ذکر کردید منافقین را نیز در بر می‌گیرد در حالی که آن‌ها کشته نمی‌شوند و جانشان در امان است؟ در جواب خواهیم گفت: ترس و هراس آن‌ها از دو جانب است:

۱. منافقین هر‌گاه متوجه تون مسلمانان و افزایش امکانات جنگی آنان شوند، پافشاری و طمع ورزیشان جهت شکست مسلمانان با ناکامی و ناامیدی روبه‌رو می‌شود؛ و این ناکامی آن‌ها را به ترک و طرد کفر در نهانشان وادار خواهد کرد و باعث بازگشت مخلصانه به صف مسلمانان خواهند شد.

۲. عادت منافقین آنست که همیشه چشم انتظار بروز مشکلاتند، و برای ایفای ابقای فساد و تفرقه میان مسلمانان می‌کوشند، اما هرگاه مسلمانان را در اوج قدرت مشاهده کردند از آن‌ها می‌ترسند و دست از آن کرده‌های ناشایست برمی‌دارند. [۱۵]

ارجاعات و پاورقی‌ها
--------------------
 [۶] - راغب اصفهاهی می‌گوید: بعضی لغت‌دانان «الرهبان» را مفرد می‌دانند که در این صورت جمعش «رهابین» و «رهابنه» می‌باشد. ویراستار

 [۷] - تناسب کلمه‌ی «ارهابی» با ماده‌ی کلمات وارده در لغت و قرآن در این است که در هر دو کناره‌گیری از جامعه منظور گردیده است. ویراستار

 [۸] - ترجمه‌ی آیه توسط ویراستار؛ لازم به یادآوری است که راغب اصفهانی دو معنی را برای کلمه‌ی «رهب» ذکر کرده است. ۱- فزع:‌‌ همان خوف و هراس، ۲-کُم: به معنی آستین که خود راغب اصفهانی اولی را ترجیح و دومی را ضعیف می‌داند و می‌گوید: والاول اصح: ویراستار.

 [۹] - سوره انفال آیه‌ی ۶۰.

 [۱۰] - سوره انفال آیات ۶۱ و ۶۲ و ۶۳.

 [۱۱] - این روایت قسمتی است از حدیثی که ابوداود آن را در کتاب «الملاحم» نقل کرده، نص حدیث بدین‌ترتیب است می‌فرماید: یوشک الامم أن تداعی علیکم کما تتداعی الأکلة الی قصعت‌ها، فقال قائل ومن قلة نحن یومئذ؟ قال بل انتم یومئذ کثیر، و لکنکم غثاء کغثاء السیل و لینزعن الله من صدور عدوکم المهابة منکم و لیقذفن الله فی قلوبکم الوهن فقال قائل: یا رسول الله و ما الوهن؟ قال حب الدنیا و کراهیة الموت.

نزدیک است که ملت‌ها همدیگر را برای تقسیم ثروت و منابع شما فراخوانند همچنان که خورندگان غذا از یکدیگر جهت خوردن آن دعوت به عمل می‌آورند، یکی از حضار گفت: آیا به خاطر کمی تعداد ما است؟ فرمودند خیر بلکه تعداد شما زیاد است اما شما تفاله‌ای هستی همانند تفاله‌ای که سیلاب آن را با خود برمی‌دارد [منظور این است –والله اعلم- که سبک هستی و بی‌ارزش و با هم سنخیت ندارید و یکی نیستند [و یقیناً خداوند مهابتی را [به وسیله‌ی وحدتتان] در دل دشمن داشتید بر می‌دارد و در دلهای شما «وهن» قرار می‌دهد عرض کردند: وهن چیست‌ای پیامبر خدا؟ فرمودند: محبت دنیا و هراس و نفرت از مرگ. ویراستار

 [۱۲] - سوره آل عمران آیه ۱۳۹.

 [۱۳] - تفسیر الکبیر ج۱۵ ص ۱۸۷.

 [۱۴] - فی ظلال القرآن، ج۲ ص ۱۵۳۹.

 [۱۵] - تفسیر الکبیر، ج ۱۵، ص ۱۸۶.